سیاه نگار

خبر و روزنامه نگاری

خبر و روزنامه نگاری

تحلیلی و آموزشی

طبقه بندی موضوعی

۱۸ مطلب در آذر ۱۳۹۹ ثبت شده است

سوال:

برای خرید در مورد یک دستگاه تراکتور ۶سیلندر جاندیر با بنگاه در خصوص ویژگی هایش مذاکره کردم و بااین  بنگاه ماشین آلات کشاورزی قرار داد بستم ولی  انزمان بدلیل ضیق وقت قادر به رویت دستگاه نشدم و منتظر شدم که در مزرعه خودم تحویل بگیرم اما در زمان تحویل یک تراکتور فرگوسن ۴سیلندر ۴۷۵را  در مزرعه پیاده کردند.حالا با این تناقض چه باید بکنم آیا می توان فسخ قرارداد کنم و پول خودم رو پس بگیرم؟

جواب:

شما با توجه به اینکه در مورد مال در گذشته یک تعریف و تصور وجود داشته ودر وصف مال با بنگاه دار مذاکره کرده اید اما به هر دلیل موفق به روئیت مال نشده اید بنابراین به استناد " خیار روئیت" یا "خیار تخلف وصف" حق فسخ خواهید داشت و میتوانید برای فسخ معامله وباز پس گیری اصل پول و خسارت را مطالبه کنید.لذا ابتدا و خیلی فوری از طریق اظهار نامه به بنگاه دار و سپس از طریق مراجعه به دستگاه قضایی پیگیری و اقدام کنید

برابر ماده ۴۱۰ قانون مدنی :«اگر کسی مالی را ندیده باشد و آن را فقط به وصف بخرد، بعد از دیدن اگر دارای اوصافی که ذکر شده است نباشد مختار می شود که بیع را فسخ کند یا به همان نحو که هست قبول کند.» نکته حائز اهمیت آنکه این خیار در بیع عین معین یا درحکم عین معینی جاری بوده و در فروش مال کلی راه ندارد و در همین خصوص ماده ۴١۴ ‏قانون مدنی مقرر داشته است: «در بیع کلی خیار رویت نیست و بایع باید جنسی را بدهد که مطابق با اوصاف مقرره بین طرفین باشد.» مضافا آنکه حق فسخ مقرر در این ماده ناظر به موردی است که کسی مالی را ندیده و فقط به وصف، آن را خریده باشد و بعد از دیدن معلوم شود که دارای اوصاف مقیده نبوده است. فلذا بدیهی است که اگر طرفین اوصاف معینی را برای مبیع ذکر نکرده باشند مورد مشمول این ماده نخواهد بود. برای فروشنده ای هم که مبیع را ندیده است و به وصف می فروشد خیار فسخ ایجاد می شود که در همین رابطه ماده ۴١١ ‏قانون مدنی مقرر داشته است:«اگر بایع مبیع را ندیده ولی مشتری آن را دیده باشد و مبیع غیر اوصافی که ذکر شده است را دارا باشد، فقط بایع خیار فسخ خواهد داشت» چرا که خیار رویت برای جبران ضرر کسی است که کالایی را ندیده و به وصف خریده است.

برابر ماده ۴۱۲ قانون مدنی:«هر گاه مشتری بعض از مبیع را دیده و بعض دیگر را به وصف یا از روی نمونه خریده باشد و آن بعض مطابق یا نمونه نباشد می تواند تمام مبیع را رد کند یا تمام آن را قبول نماید.» چه آنکه تبعیض در معامله بر خلاف مفاد تراضی و به زیان طرف قرارداد است و نباید بر او تحمیل شود.

طبق ماده ۴۱۳ قانون مدنی :«هر گاه یکی از متعایعین مالی را سابقاً دیده و به اعتبار رویت سابق معامله کند و بعد از رویت معلوم شود که مال مزبور  اوصاف سابقه ندارد، اختیار فسخ خواهد داشت.» این ماده چهره دیگری از ماده ۴۱۰ قانون بوده و مطابق ماده ۴۱۵ قانون مذکور؛ «خیار رویت و تخلف وصف بعد از رویت فوری است

حالا اگر بعدا خریدار یا فروشنده متوجه شوند که کالایی که مورد معامله قرار گرفته، چیزی نبوده که تصور می‌ کردند در بعضی موارد راه حل هایی برای از بین بردن زیان وجود دارد..

۱- اگر شناخت کالا با رؤیتِ آن در زمان انجام معامله بوده‌ است، در صورت عدم آگاهی مشتری به عیب کالا، می تواند از خیار عیب برای فسخ معامله استفاده کند. (فسخ معامله به معنای اختیار یک طرف برای باطل کردن معامله است)

۲- اگر شناخت کالا به واسطه رؤیتی باشد که در گذشته وجود داشته مشتری با خیار رویت می تواند معامله را فسخ کند. به این معنا که بعد از معامله متوجه شده‌ است که اوصاف کالا چیزی نبوده که قبلا دیده‌است.

۳-اگر شناخت کالا با اوصافی باشد که توسط فروشنده ذکر شده است دو حالت پیش می ‌آید:

اول اینکه کالای مشخصی مدنظر طرفین بوده‌است؛ مثلا (در حقوق این معامله را بیعِ عینِ معین مینامند)

اگر بعد از معامله مشخص شود که ان چیزی که گفته شده  نبوده‌است در این حالت مشتری اختیار فسخ (برهم زدن معامله) را به استناد خیار تخلف وصف دارد.

دوم حالتی است که فروشنده با ذکر اوصاف تلاش می کند کالایی را معرفی نماید بدون اینکه کالای معینی را مدنظر داشته باشد؛ مثلا پنج تن گندم درجه یک فومن. فروشنده باید کالایی با این اوصاف پیدا کند و به خریدار تحویل بدهد. (در حقوق به این گونه معاملات بیع کلی گفته می‌شود)

در این حالت اگر کالایی که تحویل خریدار شده است دارای این ویژگیها نباشد، می‌تواند کالا را پس بدهد و از فروشنده بخواهد کالایی مطابق قرارداد به او تحویل بدهد.

1- درصورتی‌که به هر دلیلی فروشنده نتواند کالایی را با آن اوصاف پیدا کند می‌تواند با استناد به خیار تعذر تسلیم معامله را بر هم بزند.

2- اگر خرید از روی نمونه‌ای از کالا باشد، فروشنده موظف است کالایی مشابه نمونه تحویل دهد. اگر کالای تحویل داده شده مشابه نمونه نباشد به این معناست‌که خریدار به تعهد خود عمل نکرده است. خریدار کالا را برمی گرداند تا کالایی که واقعا مدنظر طرفین بوده است تحویل خریدار داده شود.

3- البته در این مورد هم امکان دارد کالای مشخصی مدنظر طرفین باشد(کالا عین معین باشد). در این صورت خریدار حق فسخ معامله را با استفاده از خیار تخلف وصف دارد.

4- اگر معامله از روی عکس کالا بوده است همان دوحالتی که قبلا بیان شد ممکن است وجود داشته باشد:

حالت اول: در بعضی سایت ها تصویری از کالا گذاشته می‌شود تا خریداران با مشاهده آن به اوصاف کالا علم پیدا کنند. نه اینکه دقیقه همان کالایی که از آن تصویر گرفته شده‌است به او تحویل داده شود. در این صورت اگر کالا متفاوت باشد خریدار آن را پس می‌دهد و کالایی که دارای اوصاف مورد نظر است تحویل می‌ گیرد. این مورد در مورد سایت‌ هایی مانند دیجی کالا صادق است.

حالت دوم: گاهی افراد در بعضی نرم افزارها اقدام به فروش اموال دست دوم خود می نمایند. در این صورت خریدار دقیقا همان کالایی که از آن تصویربرداری شده مطالبه می‌ کند. در صورتی که کالا دارای اوصاف ذکر شده نباشد با توجه به خیار تخلف وصف خریدار معامله را فسخ می‌کند.

 

موارد اعمال خیار تخلف از وصف و رویت به شرح ذیل است:

 

1- اگر کسی مالی را ندیده و آن را فقط بنا بر اوصافی که از آن شنیده بخرد و بعد از دیدن آن مشخص شود مورد معامله اوصاف مذکور را نداشته است خریدار می تواند با خیار تخلف از وصف و رویت معامله را فسخ نماید.

 

2- اگر شخصی مالی را ندیده و آنرا فقط بنا بر اوصافی که از آن شنیده بخرد و بعد از دیدن آن مشخص شود مورد معامله اوصاف بهتری داشته معامل یا انتقال دهنده می تواند با خیار تخلف از وصف و رویت آن معامله را فسخ نماید.

 

3- اکر هریک از طرفین معامله سابقا مالی را دیده باشند و به اعتماد رویت سابق معامله کنند و بعد از رویت معلوم شود که مال مزبور فاقد اوصاف سابق است زیان دیده حق فسخ معامله را خواهد داشت.

 

1- خیار تخلف از وصف و رویت برای هر دو طرف معامله می باشد فلزا اگر بایع نیز ثمن معین را ندیده باشد و صرفا بر اساس

 اوصاف شنیده شده از آن معامله را واقع سازد در صورتیکه اوصاف مذکور در معامله وجود نداشته باشد بایع نیز حق فسخ دارد .

2- خیار تخلف از وصف و رویت مختص بیع نبوده و در سایر عقود لازم نیز راه دارد

 

3- هرگاه مشتری قسمتی از مبیع را دیده باشد و قسمت دیگر را به وصف بخرد یا از روی نمونه خریده باشد و آن بعض یا قسمت مطابق وصف و نمونه نباشد مشتری نمی تواند در معامله تبعیض کند و قسمتی از آن را که مطابق نمونه و وصف نبوده را با خیار تخلف از وصف و رویت فسخ کند و باقی را نگه دارد بلکه وی می تواند یا کل معامله را فسخ کند یا اینکه تمام معامله را همان طوری که هست قبول کند.

 

4- خیار تخلف از وصف و رویت بعد از رویت فوری است .

 

5- خیار تخلف از وصف و رویت فقط در عین معین و کلی در معین راه دارد و در صورتیکه مبیع کلی فی الذمه باشد خیار تخلف از وصف و رویت راه ندارد در بیع کلی در صورت تخلف می توان بایع را به تسلیم مورد معامله مطابق اوصاف مقرر در عقد الزام نمود پس اگر شخصی 2 تن سیب گلاب دماوند را بخرد و بعد از تسلیم مشخص شود 200 کیلوی آن سیب گلاب دماوند نبوده است خیار تخلف از وصف ایجاد نمیشود بلکه مشتری می تواند بایع را الزام کند که این 200 کیلو را نیز مطابق وصف از سیب دماوند تسلیم کند.

نکته: خیار رویت و تخلف وصف فوری هستند؛ به‌ این‌ معنا‌که خریدار یا فروشنده به محض آگاه‌شدن از آن باید اقدام به فسخ معامله نمایند. البته اگر ادعا کنند که به وجود چنین اختیاری برای فسخ معامله آگاه نبوده‌اند با تاخیر هم پذیرفته می شود.

درصورتی‌که وصف کالا برای طرفین به حدی مهم بوده که در قرارداد به صورت شرط ذکر شده‌ است، در صورت فقدان آن طرفین با استناد به خیار تخلفِ شرطِ صفت می‌ توانند معامله را برهم بزنند. مثلا خرید ویلا به شرطی که رو به دریا باشد.

در مورد فقدان صفتی که در قرارداد شرط شده‌ است، فوریت وجود ندارد. به این معنا که لازم نیست فرد اثبات کند که به محض آگاه‌شدن از نبود صفت اقدام به فسخ معامله نموده‌است

فریبا سلیمان پور کارشناس و مشاور حقوقی

شماره تماس:09104915236

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ آذر ۹۹ ، ۲۲:۱۱
فریبا سلیمان پور

سوال:

من محصول بادام و گردوخود را دو ماه پیش به کسی که فقط60 درصد مبلغ رو پرداخت کرده بود فروختم و بقیه رو تا الان نداده، و ما یک قرارداد دستی نوشتیم که به ازای هر ماه دیرکرد باید 1 میلیون تومان بدهند که حق فسخی هم در قرارداد دستی نوشته نشده و ایشون مبلغی هم نداده، امکان فسخ قرارداد با پرداخت ضرر و زیان هست؟  چه باید کرد؟

جواب:

همانگونه که فروشنده( بایع) ملزم به تحویل کالا( مبیع )می شود، مشتری نیز ملزم به پرداخت مبلغ کالا( ثمن )میگردد.چون بیش از سه روز در پرداخت ثمن تاخیر داشته پس اول اظهارنامه ارسال کنید و چنانچه اعتنایی نکرد برای مبالغ بیشتر از ۲۰۰میلیون ریال به دادگاه محل اقامت خود  (فروشنده) یا شهری که در آن قرارداد منعقد گردیده دادخواست اعلان فسخ به جهت خیار تاخیر ثمن بدهید

خیار تاخیر ثمن یکی از خیاراتی است که در ماده ۳۹۶ به آن اشاره شده است که بر مبنای آن پس از انعقاد عقد شخصی که صاحب خیار است می تواند عقد را بر هم بزند و به اصطلاح حقوقی آن را فسخ کند.

طبق بند 4 ماده 362 قانون مدنی" عقد بیع مشتری را به تادیه ثمن ملزم می‌کند". بنابراین در صورت استنکاف خریدار ، فروشنده می تواند اجرای این تعهد را از دادگاه بخواهد . با توجه به ماده 395 قانون مدنی « اگر مشتری ثمن را در موعد مقرر تأدیه نکند بایع حق خواهد داشت که بر طبق مقررات راجع به خیار تاخیر ثمن ، معامله را فسخ یا از حاکم اجبار مشتری به تأدیه ثمن را بخواهد مطابق با ماده 402 قانون مدنی ، هر گاه مبیع عین خارجی و یا در حکم آن بوده و برای تأدیه ثمن یا تسلیم مبیع بین متبایعین اجلی معین نشده باشد ، اگر سه روز از تاریخ بیع بگذرد و در این مدت نه بایع مبیع را تسلیم مشتری نماید و نه مشتری تمام ثمن را به بایع بدهد بایع مختار در فسخ معامله می شود . فسخ قرارداد به جهت خیار تأخیر ثمن با اراده فروشنده محقق می شود و دعوی تأیید فسخ قرارداد به جهت خیار تأخیر ثمن صرفاً جهت اعلام آن است و تأثیری در فاصله ی زمانی اعلام فسخ و طرح دعوا نخواهد داشت

شرایط تحقق خیار تأخیر ثمن و تأیید فسخ قرارداد به جهت خیار تأخیر ثمن

مبیع عین معین یا در حکم عین معین باشد ؛ بنابراین در مبیع کلی خیار تأخیر ثمن راه ندارد .

حال بودن عقد بیع : یعنی تأدیه ثمن یا تسلیم مبیع ، وعده دار نباشد .

انقضای مدت سه روز از تاریخ انعقاد عقد .

عدم پرداخت تمام ثمن از سمت خریدار

عدم تسلیم تمام مبیع به مشتری : بنابراین تسلیم جزئی از مبیع مانع ایجاد تأخیر نیست

دادخواست تأیید فسخ قرارداد به جهت خیار تأخیر ثمن

اگر خریدار ظرف سه روز از تارخ معامله ثمن را پرداخت نکند ، فروشنده می تواند قرارداد را به استناد خیار تأخیر ثمن فسخ کند و طی اظهار نامه ای به طرف مقابل اعلام کند و در دادخواست تأیید فسخ قرارداد به جهت تأخیر ثمن را بخواهد .

در دعوی تأیید فسخ قرارداد به جهت خیار تأخیر ثمن  ، فروشنده ای که هنوز مبیع را به خریدار تحویل نداده است ، خواهان است و باید دعوی را به طرفیت خریدار مطرح کند .

دادگاه پس از رسیدگی اقدام به صدور رأی مبنی بر تأیید فسخ قرارداد صادر می کند ؛ بنابراین خیار تأخیر ثمن با اراده فروشنده و اعلام آن به خریدار محقق می شود و دادگاه تنها آن را تأیید می کند ؛ بنابراین رأی دادگاه جنبه اعلامی داشته و در این خصوص اجراییه صادر نمی شود .

 

نکته: پس از اینکه محصولی یا چیزی خریداری شد ، باید ترتیبات پرداخت ثمن پیش بینی شود . چنان چه در هنگام قرارداد مدتی برای پرداخت ثمن پیش بینی نشده باشد ، پرداخت ثمن حال محسوب می شود و فروشنده می تواند قرارداد را به استناد خیار تأخیر ثمن فسخ کند.

فریبا سلیمان پور کارشناس و مشاورحقوق

09104915236

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ آذر ۹۹ ، ۲۲:۱۰
فریبا سلیمان پور

سوال:

در  اجرای قانون  اصلاحات ارضی زمین به مساحت ۳ هکتار به اینجانب تعلق گرفت حالا شخصی در خصوص بیشه موجود در ملک ادعای حق ریشه نموده برای تعیین تکلیف این موضوع چیکار باید کرد؟

جواب:

آنچه از طریق اصلاحات ارضی واگذار شده در واقع دولت به شخص واگذار کرده بنابراین مالک دیگری برای ملک متصور نیست تا نسبت به درختان بیشه ادعا کند، اگر بیشه هم مطابق باضوابط و آیین نامه اجرایی قانون اصلاحات اراضی واگذار شده باشد

و بعبارتی عرصه و اعیان با هم واگذار کرده باشد نمی تواند ادعا کند و در صورتی که فقط عرصه واگذار گردیده باشد از آنجا که ابنیه ، مستحدثات و اشجار  مثمر و غیر مثمرو جزو اعیان می باشند قانوناً دارای حق آبادانی  و حق ریشه می باشد که از طریق ارجاع به کارشناس رسمی دادگستری برآوردو تعیین می گردد و مالک جدید ملزم به ادای حق می باشد.

با عنایت به ماده 39 قانون مدنی هر بنا و درخت که در روی زمین است و همچنین هر بنا و حفری که در زیر زمین است ملک مالک آن زمین محسوب می‌شود مگر این که‌خلاف آن ثابت شود.

تعریف حق ریشه یا ابادانی:

در حقوق عقود چون زارع ریشه کشت خود را با اجازه مالک در زمین  وی ایجاد نموده‌ ،  لذا ریشه موجود در زمین متعلق به زارع در نظر گرفته می شود  حتی بعداز اتمام عقد ، این  ریشه حقی را برای زارع درزمین مالک ایجاد می‌نماید که اصطلاحاً بدان حق ریشه می‌گویند.

برای داشتن اطلاعات بیشتر از قانون اصلاحات اراضی  به بخشی از موارد مرتبط بخصوص فصل دوم  قانون ،در خصوص  حدود مالکیت  اشاره می کنیم 

:ماده 2: حداکثر مالکیت زمین هر شخص در تمام کشور اعم از قطعات متصل یا مجزی مجموعاً چهار صد هکتار (‌آیش و زیر کشت) از اراضی‌آبی و یا هشتصد هکتار (‌آیش و زیر کشت) از اراضی دیم و بایر و یا مقداری زمین آبی و دیم و یا بایر است که مجموع آنها از حداکثر زمین دیم و بایرمجاز تجاوز نکند (‌هر هکتار آبی - معادل دو هکتار دیم و بایر محسوب خواهد شد) می‌باشد و مالک می‌تواند به میل خود زمین مورد تشخیص خود رابه مقدار معین فوق از اراضی متعلق به خود انتخاب نماید.

روش محاسبه:

تعیین و پرداخت حق ریشه بیشتر از طریق توافق بین زارع و مالک  و کسب رضایت از زارع صورت میگیرد  ولی در صورتی که کار به قضاوت  و محکمه کشیده شود  ، کارشناسان با در نظر گرفتن عوامل متعددی که اهم آن شامل موارد ذیل است  نسبت به تعیین حق ریشه اقدام می نمایند :

1- مدت زمان و دوران تصرف ملک  توسط زارع یا زمان زراعت و  غرس درخت و  غیره       2  ـ کیفیت  و چگونگی آبادانی  و اقدامات عمرانی زارع در زمین کشاورزی     3 -نحوه تقسیم  عرفی محصول بین مالک و زارع در دوران  تصرف        4- کیفیت و کمیت بکارگیری عواملی نظیر، بذر، کود، وجین، آبیاری و برداشت و سهم هر کدام اعم از متصرف یا مالک        5-  توجه به حقوق ناشی از قوانین نظیر اصلاحات اراضی، کشت موقت، تصرف و غیره       6- کمیت و کیفیت سرمایه گذاری کشاورز یا متصرف یا مستاجر در محل کار نظیر، تسطیح، خاک برداری، حفره، چاه و غیره و هزینه های انجام خدمات مربوط            7- اجاره سالیانه  املاک و عرف اجارات در منطقه     8-  عواملی که با توجه به عرف و عادت و قرارداد طرفین باید مورد توجه قرار گیرد     9- مدیریت و سهم مالک در اداره  کردن ملک کشاورزی و مزرعه      10 - بررسی در سوابق وجود یا عدم وجود توافقات گذشته بین مالک و زارع     11 - نقش زارع در حفاظت و نگهداری ملک از تعرضات در طول دوران گذشته حضور زارع  در ملک  .   12  -  موقعیت مکانی ملک  و اهمیت منطقه از نظر تولیدات کشاورزی    13  -  وضعیت و موقعیت ملک در زمان حاضر با توجه به تحولات سریع سالهای اخیر در امور مربوط به  ارزش املاک کشاورزی   14 -  نحوه حضور  و یا  عدم  حضور مالک در دوران تصرف ملک  توسط زارع     و  توجه به سایر عوامل  موثر  حسب مورد .......

میزان حق ریشه ای که کارشناسان برای زارع  در پرونده های مختلف حسب مورد  و با توجه به عوامل فوق الذکر  تعیین میکنند  بین حداقل 20 درصد و حداکثر 50 درصد از ارزش روز زمین می باشد و بر حسب اینکه چه میزان از عوامل فوق در تعیین حق ریشه دخیل بوده اند میزان حق ریشه نوسان دارد .

 

فریبا سلیمان پور کارشناس و مشاور حقوق

09104915236

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ آذر ۹۹ ، ۲۲:۰۹
فریبا سلیمان پور

سوال: 

یک قطعه زمین کشاورزی دارم که جوی آب کشاورزی از آن عبور می کند.حریم این جوی آب برای استفاده کنندگان و کسانی که از آن جوی آب می گیرند چگونه است؟ آیا می توان جوی آب که در زمین من است را تصرف کرد و یا آن را بست؟

جواب:

نه تنهاامکان تصرف جوی آب وجود نخواهد داشت بلکه با توجه به دبی موجود در جوی یا نهر به فاصله ی حداقل ۱تا 2 متر از وسط جوی باید حریم رعایت شود و برای خرید و تصرف جوی یا نهر آب باید به اداره ی ثبت اسناد و املاک مراجعه و با صدور کارشناس و بلا استفاده بودن کشاورزان دیگر میتوانید با پرداخت هزینه آن را تصاحب نمایید. مواد قانونی مرتبط با این موضوع  عبارتند از:

ماده 134: هیچ یک از اشخاصی که در یک معبر یا یک مجری شریکند نمی‌توانند شرکاء دیگر را مانع از عبور یا بردن آب شوند.

ماده ۱۳۶ : حریم مقداری از اراضی اطراف ملک و قنات و نهر و امثال آن است که برای کمال انتفاع از آن ضرورت دارد.

ماده ۱۳۸ : حریم چشمه و قنات از هر طرف در زمین رخوه [سست] (۵۰۰) گز و در زمین سخت (۲۵۰) گز است لیکن اگر مقادیر مذکوره در این ماده و ماده قبل برای جلوگیری از ضرر کافی نباشد به اندازه ای که برای دفع کافی باشد به آن افزوده می شود.

هر گز ۱۰۴ سانتی متر است.

ماده ۱۳۹ : حریم در حکم ملک صاحب حریم است و تملک و تصرف در آن منافی باشد با آنچه مقصود از حریم است بدون اذن از طرف مالک صحیح نیست و بنابراین کسی نمی تواند در حریم چشمه و یا قنات دیگری چاه بکند ولی تصرفاتی که موجب تضرر نشود جایز است.

 ماده 151: یکی از شرکاء نمی‌تواند از مجرای مشترک مجرایی جدا کند یا دهنه نهر را وسیع یا تنگ کند یا روی آن پل یا آسیاب بسازد یا اطراف آن درخت بکارد یا هر نحو تصرفی کند مگر به اذن سایر شرکاء.

‌ماده 15 آیین نامه اجرایی قانون توزیع عادلانه آب مربوط به بستر و حریم رودخانه ها، انهار، مسیلها، مردابها، برکه های طبیعی و شبکه های آبرسانی، آبیاری و زهکشی - حریم کانالها، انهار احداثی و سنتی و شبکه‌های آبیاری و زهکشی باتوجه به ظرفیت آنها تعیین می‌گردد و این حریم از منتهی‌الیه دیواره آنها می‌باشد: ظرفیت کانالها،

 

انهار مستحدثه و شبکه‌های آبیاری و‌زهکشی:

‌الف - آبدهی (‌دبی) بیش از 15 متر مکعب در ثانیه - میزان حریم از هر طرف 12 تا 15

متر

ب - آبدهی (‌دبی) از 10 تا 15 متر مکعب در ثانیه - میزان حریم از هر طرف 8 تا 12

متر

پ - آبدهی (‌دبی) از 5 تا 10 متر مکعب در ثانیه - میزان حریم از هر طرف 6 تا 8 متر

ت - آبدهی (‌دبی) از 2 تا 5 متر مکعب در ثانیه - میزان حریم از هر طرف 4 تا 6 متر

ث - آبدهی (‌دبی) از یکصد و پنجاه لیتر تا متر مکعب در ثانیه -‌میزان حریم از

هرطرف 1 تا 2 متر

ج - آبدهی (‌دبی) کمتر از یکصد و پنجاه لیتر در ثانیه - میزان حریم از هر طرف 1متر

‌تبصره 1 - کانال، انهار، شبکه‌های آبیاری و زهکشی و انهار طبیعی و احداثی واقع در داخل مزارع و باغها تا مساحت یکصد هکتار که برای آبیاری‌همان مزارع و باغها مورد استفاده است، دارای حریم نیستند.

‌تبصره 2 - در مواردی که در طراحی کانال، تأسیسات تبعی (‌راه سرویس، گل انداز، زهکش و غیره) در یک طرف یا طرفین آن منظور شده باشد،‌حریم مرتبط به فاصله (2) متر از منتهی الیه تأسیسات مذکور برای حفاظت آنها در نظر گرفته می‌شود، ولی در هر حال فاصله‌ای که تأسیسات تبعی‌مذکور به انضمام دو متر حریم مقرر در فوق در آن قرار دارد، نباید از میزان حریم مقرر در این ماده کمتر باشد.

فریبا سلیمان پور کارشناس و مشاور حقوقی

09104915236

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ آذر ۹۹ ، ۲۲:۰۸
فریبا سلیمان پور

سوال:

 

من یک دامدار هستم که تعدادی از دام هایم در اثر تجویز اشتباه دارو توسط دامپزشک  تلف شده اند حالا چه اقدامی باید انجام بدم؟

جواب:

 ابتدا از طریق مراجعه به شورای حل اختلاف نسبت به تامین دلیل و ثبت تعداد و سن دامهای تلف شده اقدام نمایید.

تبصره ۵ ماده ۳ قانون مربوط به مقررات امور پزشکی و داروئی و خوردنی و‌آشامیدنی"فهرست داروهای دامی هر ساله مشترکا توسط وزارت بهداشت و سازمان دامپزشکی تهیه و اعلام خواهد شد مجازاتهای مربوطه به جرایم دارویی انسانی در مورد جرایم دارویی داروهای دامی هم قابل تسری و مجری میباشد".

برخورد باتخلفات دامپزشکی به دوصورت هست یا شکایت از طریق دادسرا یا پیگیری شکایت از طریق سازمان دامپزشکی، که  در صورتیکه  تخلف کرده باشند و شما نیز گواهی داشته باشید .

روند رسیدگی به پرونده‌های مطرح در دادسرا

پس از طرح و ارجاع موضوع به کمیسیون‌های پزشکی، پرونده بررسی می شود و در صورتی که قصور کادر درمانی تشخیص داده شود، مراتب قصور به شعبه رسیدگی ‌کننده ارسال و به دنبال آن پزشک و تیم پزشکی برای ادای توضیحات احضار می‌شوند و در نهایت دادسرا با اخذ تصمیم مقتضی یا قانع می شود که قصوری رخ نداده است و قرار منع یا موقوفی تعقیب صادر می کند و یا اینکه ادعای شاکی را قریب به واقع می بیند و با صدور کیفرخواست پرونده را به دادگاه ارسال می کند و دادگاه عمومی جزایی نیز بر اساس محتویات پرونده، نظریه کارشناس و دفاعیات هردو طرف اقدام به صدور رأی می نماید.

سازو کار رسیدگی به تخلفات پزشکی در نظام دامپزشکی

رسیدگی در سازمان نظام دامپزشکی پس از طرح شکایت توسط شاکی یا اعلام گزارش تخلف توسط بازرسان یا سایر مراجع قانونی با ارجاع موضوع به شورای حل اختلاف تخصصی مستقر در نظام پزشکی شروع شده، چنانچه این شورا موفق به سازش و مصالحه شد، موضوع مختومه خواهد شد و در غیر این صورت، پرونده به دادسرای انتظامی ارجاع داده می شود. در معیت‌ هیأت‌ بدوی‌ انتظامی‌، اعضای‌ دادسرا مرکب‌ از دادستان‌ و تعداد مورد نیاز دادیار به‌ تشخیص‌ شورای‌ عالی‌ انتظامی با رأی‌ اعضای هیئت‌ مدیره‌ و حکم‌ ریاست‌ سازمان‌ انتخاب‌ می‌شوند..

دادسرای‌ انتظامی‌ درموارد ذیل‌ مکلف‌ به‌ شروع‌ رسیدگی‌ است‌؛

الف‌ - شکایت‌ شاکی‌ ذی‌نفع‌ یا سرپرست‌ و یا نمایندگان‌ قانونی‌ شاکی.

ب‌ - اعلام‌ تخلف‌ از مراجع‌ قضایی‌ - اداری‌.

ج‌ - اعلام‌ تخلف‌ از طرف‌ هیئت‌ مدیره‌، شورای‌ عالی‌ و ریاست‌ سازمان‌.

د - شکایت‌ وزارت‌ بهداشت‌، درمان‌ و آموزش‌ دامپزشکی‌.

هـ - درمورد تخلفات‌ مشهودی‌ که‌ به‌ نظر اعضای دادسرا و هیأت های‌ انتظامی‌ پزشکی‌ رسیده‌ است‌.

و - ارجاع‌ از طرف‌ هیأت‌ بدوی‌ انتظامی‌ پزشکی‌.

دادسرا پس‌ از وصول‌ شکایت‌ با اقدامات‌ مقتضی‌ اعم‌ از تحقیق‌ از شاکی‌، ملاحظه‌ مدارک‌ و سوابق‌ مربوطه‌ و استعلام‌ از مطلعان‌ و انجام‌ معاینات‌ و آزمایشات‌ مورد لزوم‌ و جلب‌ نظر کارشناسی‌، موضوع‌ را مورد رسیدگی‌ قرار خواهد داد. در صورتی‌ که‌ عقیده‌ به‌ تعقیب‌ داشته‌ باشد، پس‌ از جلب‌ موافقت‌ دادستان‌ یا معاون‌ اول‌، کیفرخواست‌ تنظیم‌ و پرونده‌ را جهت‌ رسیدگی‌ به‌ هیأت‌ بدوی‌ انتظامی‌ ارسال‌ می کند. این هیأت پس ازملاحظه مدارک و أخذ نظرکارشناسی مبادرت به صدور رأی می کند.

چناچه از ناحیه دامپزشک هیچ گونه تقصیر یا قصوری صورت نگرفته باشد و علیرغم آن آسیبی برسد، طبیعتا دامپزشک ضامن آن نخواهد بود و عامل بیماری و عواملی که خارج از اراده و کنترل دامپزشک است چنانچه در بروز خسارت و آسیب مؤثر بوده اند بر عهده دامپزشک گذاشته نخواهند شد.

در مراکز استان ها هم هیأت های تجدید نظرانتظامی مستقرهستند که رسیدگی به اعتراض از آرای صادره از هیئت های بدوی را برعهده دارند. البته باید توجه داشت که مرجع صالح رسیدگی به تخلفات پزشکان و تخلفات دامپزشکان در سازمان نظام دامپزشکی به عمل می آید.

بنابراین به طور خلاصه می توان گفت، تخلفات دامپزشکی مواردی هستند که پزشک بر خلاف قوانین و مقررات وضع شده صنفی رفتار می کند مانند سهل انگاری در انجام وظیفه و یا افشای اسرار ولی جرایم پزشکی مواردی هستند که در قانون مجازات اسلامی قانونگذار برای آن مجازات در نظر گرفته است ولی شخصی که مرتکب آن می شود پزشک و یا جزء تیم پزشکی است. رسیدگی به تخلفات پزشکی در صلاحیت دادسرای انتظامی پزشکی و رسیدگی به جرایم در حیطه صلاحیت محاکم عمومی دادگستری است. رسیدگی به تخلفات پزشکی توسط هیأت های بدوی انتظامی، مانع رسیدگی توسط محاکم قضایی نمی شود، چون ممکن است پزشک اقدام به عملی نماید که واجد وصف مجرمانه باشد و چون چنین امری بالتبع تخلف نیز محسوب می شود، محاکم دادگستری و هیأت های بدوی انتظامی هر کدام می توانند جداگانه به موضوع رسیدگی کنند.

نکته:

به محض بروز هرگونه حادثه ناشی از تجویز و مصرف یا سوء مصرف داروهای دامی و یا اجرای دستورات غیر اصولی دامپزشک ضروری است بلافاصله نسبت به تامین دلیل و جلب نظر کارشناس و همچنین حفظ مدارک مستندات ( نسخه دامپزشک) و باقی مانده داروها اقدام نماید

دامداران در صورتی که مشکلی در روند درمان یا اقدامات دامپزشکی پیدا کنند، به یکی از این مراجع مراجعه کنند؛

۱. دادسرای ویژه امور دامپزشکی که از این طریق می توانند دیه، و خسارات وارد شده را مطالبه کرده و اگر پزشک مرتکب قصور شده باشد مجازات او را هم از دادگاه بخواهند.

۲. شورای حل اختلاف که در واقع به پرونده هایی که دیه درخواستی در آنها کمتر از ۵ میلیون تومان می باشد رسیدگی می کند.

۳. دادسرای انتظامی سازمان نظام دامپزشکی که نتیجه آن برخورد انتظامی با پزشک خواهد بود که طیف وسیعی از اقدامات از توبیخ کتبی تا لغو پروانه طبابت به شکل دائمی را در بر می گیرد.

باز هم باید تأکید کرد که در اکثر موارد می توان هم به سازمان نظام دامپزشکی و هم به محاکم دادگستری به شکل همزمان مراجعه کرد و هیچ یک مانعی برای صلاحیت دیگری محسوب نمی شود.

فریبا سلیمان پور کارشناس و مشاور حقوق

شماره تماس: 09104915236

۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ آذر ۹۹ ، ۲۲:۰۵
فریبا سلیمان پور

سوال:

زمین کشاورزی را بصورت مبایعنامه خریداری کردم و پس از کشت ذرت  شخص دیگری آمده و ادعای مالکیت می کند و ادعا می کند که من ملک را غصب کردم اکنون که زمان برداشت ذرت است اجازه نداد دستگاه چاپر به داخل زمین بیاید. آیا این شخص به فرض مالک بودن  حق دارد  از برداشت محصول آماده برداشت  جلوگیری کند؟

پاسخ :

"الزارع للزرع و لو کان غاصبا" معنی این جمله اینست " که حاصل کشت، از آن کشاورز است‌، گرچه در زمین غصبی باشد"

مدعی باید صبر کند پس از برداشت محصول از غاصب خلع ید کند.بنابراین قبل از هر اقدامی ابتدا به شورای حل اختلاف محل مراجعه نموده و درخواست تامین دلیل با جلب نظر کارشناس نمایید تا در زمان رسیدگی به دعوی حقوق مربوط به شما از دست نرود. در صورتیکه مالکیت ایشان ثابت گردید زارع محکوم به پرداخت اجرت المثل ایام تصرف طبق نظر کارشناس می گردد.

برای آشنایی بیشتر با مواد قانونی در خصوص زراع و مالک؛ ابتدا لازم است آنها را معنی کنیم.

زارع به معنی زراعت کننده است و اصطلاحا غاصب است به حکم زرع اما مالک به دارنده ملک که  متصرف بر آن است گفته میشود .حال با این تعاریف به مواد قانونی در این ارتباط می پردازیم.

طبق  ماده 33 قانون مدنی «نما محصولی که از زمین حاصل میشود مال مالک زمین است چه به خودی خود روئیده باشد یا به واسطه عملیات مالک مگر اینکه‌ نما یا حاصل از اصله یا حبه غیر حاصل شده باشد که در این صورت درخت و محصول مال صاحب اصله یا حبه خواهد بود اگر چه بدون رضای صاحب زمین کاشته شده باشد. »

 اگر شخصی بذر متعلّق به خود یا دیگری را در ملک متعلّق به دیگری بکارد، محصول، متعلّق به صاحب بذر است، اگر چه زمین را غصب کرده باشد.

هرگاه انسان مالک مالى باشد، هر آنچه از آن مال تولید شود به تبع آن مال، داخل در مال مالک می‌گردد. اعمّ از آن‌که به طور طبیعى و خودبخود حاصل شود؛ مانند بوته یا چمن در زمین و یا پشم و نموّ در حیوانات، و یا در نتیجۀ عمل انسانى پیدا شود؛ مانند زراعت و محصولى که از طریق کشت و زرع به دست می‌آید. ملک از اصل به فرع سرایت می‌کند و مالکیّتِ نسبت به فرع را مالکیت تبعى می‌نامند. بنابراین، محصول هر مالى در مالکیت، تابع همان مال است.

در بین حقوقدانها مثال معروفیست که اگر از دست شخصی بذری به زمین بیافتد و محصولی بدهد صاحب زمین بایدمحصول را به آن شخص با کسر هزینه ها تحویل دهد.

نکته:

کشاورزان به این نکته توجه داشته باشند چه در زمانیکه مالک هستند و اراضی خود را اجاره میدهند چه در زمانیکه زمینی را اجاره میکنند این اصل را باید رعایت کنند که محصول مال زارع و کشت کننده است و نباید بدون مراجعه به دستگاه قضایی اقدامی بکنند که بعدها مجبور به پرداخت خسارت های بیشتر شوند و حتما در چنین مواردی تامین دلیل برای حفظ حقوق خود انجام دهند.

فریبا سلیمان پور کارشناس و مشاورحقوقی

شماره تماس: 09104915236

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ آذر ۹۹ ، ۲۲:۰۴
فریبا سلیمان پور

سوال:

عقد استصناع چیست و آیا بانک می توانند برای محصولات کشاورزی(تولید مرکبات) عقد استصناع منعقد کند؟

پاسخ:

برای محصولات کشاورزی عقد استصناع ممنوع است.

واژه استصناع در لغت از باب استفعال از مادة «صنع» است و به معنای طلب و سفارش ساخت چیزی را می‌گویند

استصناع عقدی است که به موجب آن یکی از طرفین در مقابل مبلغی معین، متعهد به ساخت (تولید، تبدیل و تغییر) اموال منقول و غیرمنقول، مادی و غیرمادی با مشخصات مورد تقاضا و تحویل آن در دوره زمانی معین به طرف دیگر می‌شود.  به عبارت دیگر

عقد استصناع مربوط به خرید و فروش در آینده است.   

عقدی است که کالا در هنگام تنظیم قرارداد وجود ندارد ولی فروشنده تعهد می‌کند که آن را فراهم کند و در موعد مقرر تحویل دهد..

انواع استصناع

 

۱. سفارش ساخت و تکمیل کالا یا طرح نیمه تمام

گاهی تولید کننده‌ای بدون سفارش، شروع به تولید کالایی چون قالی، ساختمان، کشتی و هواپیما کرده و مراحلی از تولید را پشت سر می‌گذارد آن گاه مشتری آن را می‌بیند و تقاضا می‌کند تا تولید کننده آن را تکمیل کرده تحویل او دهد، تولید کننده تقاضا را پذیرفته و طبق قرارداد متعهد می‌گردد در مقابل مبلغ معینی (که به توافق می‌رسند) کالا را ساخته در زمان معینی تحویل مشتری دهد و مشتری نیز متعهد می‌شود بهای کالا را طبق قرارداد بپردازد.

 

۲. سفارش ساخت تعدادی از کالای تولیدی یک تولید کننده

گاهی شخص حقیقی یا حقوقی به تولید کننده‌ای سفارش تولید و تحویل تعداد معینی از کالای تولیدی آن تولید کننده را می‌دهد، برای مثال مدرسه‌ای یا دانشگاهی به کارخانة تولید کنندة محصولات چوبی، سفارش ساخت هزار عدد میز و صندلی می‌دهد یا شرکت حمل و نقلی سفارش ساخت پنجاه دستگاه کامیون به کارخانة خودرو سازی می‌دهد و سازنده طبق قرارداد متعهد می‌شود در مقابل مبلغ معین در زمان مشخص کالاهای مورد نظر را ساخته و تحویل دهد.

 

۳. سفارش ساخت کالا با ویژگی‌های خاص

گاهی سفارش دهنده، سفارش ساخت تعدادی کالا با ویژگی‌های خاص را به سازنده می‌دهد، برای مثال شرکت کشتیرانی یا هواپیمایی سفارش ساخت کشتی یا هواپیمای با ظرفیت، قدرت، دکوراسیون، رنگ و نقش خاصی را به کارخانه کشتی سازی یا هواپیما سازی می‌دهد و سازنده طبق قراداد متعهد می‌شود در مقابل مبلغ معین در زمان مشخص کالای مورد نظر را ساخته و تحویل دهد.

 

۴. سفارش احداث طرح و پروژه‌ای با ویژگی‌های خاص

گاهی سفارش دهنده، سفارش احداث و تحویل طرح و پروژة خاصی با مشخصات معین را به سازنده می‌دهد، برای مثال دولت سفارش ساخت دانشگاه،گلخانه آموزشی یا تحقیقاتی ، دبیرستان یا بیمارستانی را در مکان معین با مساحت و ظرفیت و مصالح مشخص به پیمانکاری می‌دهد یا ساخت جاده، اتوبان یا فرودگاهی را به شرکت راه و ساختمانی سفارش می‌دهد و سازنده طبق قرارداد متعهد می‌شود طی زمان بندی معین در مقابل مبلغ معین، طرح مورد نظر را ساخته و تحویل دهد.

 

۵. سفارش ساخت برای انجام معامله

گاهی سفارش دهنده قراردادی با سازنده منعقد نمی‌کند ولی در عین حال سفارش ساخت تعدادی کالا را می‌دهد و با سازنده قرار می‌گذارد که در صورت ساخت براساس قیمت معین از او خریداری کند

بانک‌ها به جز بخش محصولات کشاورزی، می‌توانند به‌منظور گسترش بخش‌های تولیدی از قبیل صنعت و معدن، مسکن و کشاورزی و ساخت کارخانه قارچ یا گلخانه و صنایع تبدیلی تسهیلات لازم را به مشتریان در قالب عقد استصناع اول اعطا کرده و سپس بر اساس عقد استصناع دوم قرارداد ساخت را به سازنده واگذار کنند. آن‌گونه که در دستورالعمل (ماده ۲) ذکر شده اولا اعطای تسهیلات بانکی با موضوع عقد استصناع در محصولات کشاورزی ممنوع است و ثانیا با دوگونه عقد استصناع مواجه هستیم.

بانک به دو شیوه می تواند عقد استصناع را به کار گیرد:

ـ بانک مجاز است که مطابق عقد استصناع کالایی را بخرد و آن راطی اقساط و یا پرداخت موجل( مدت دار ) به خریدار بفروشد. به این شیوه اصطلاحا عقد استصناع فروش گفته می شود.

ـ همچنین بانک می تواند به عنوان فروشنده کالایی با اوصاف و شرایط معلوم با خریدار وارد عقد استصناع شده و سپس در مقام خریدار و به موجب یک عقد استصناع موازی با تولید کننده کالای موصوف قرارداد استصناع امضا نماید. به این شیوه اصطلاحا عقد استصناع موازی گفته می شود پرداخت ثمن معامله در هر دو قرارداد می تواند نقد و یا موجل( مدت دار) و یا در قالب اقساط باشد.

 

طبق ماده ۲۱۶ قانون مدنی مورد معامله باید مبهم نباشد مگر در موارد خاصه که علم اجمالی به آن کافی است

ماده ۳۴۲ قانون مدنی مقدار و جنس و وصف و مبیع باید معلوم باشد و تعیین مقدار آن به وزن یا کیل یا عدد یا ذرع یا مساحت یا مشاهده تابع عرف بلد است

ماده ۱۹۰ قانون مدنی

برای صحت هر معامله شرایط ذیل اساسی است:

۱) قصد طرفین و رضای آنها

۲) اهلیت طرفین

۳) موضوع معین که مورد معامله باشد

۴) مشروعیت جهت معامله

نکته: بنابراین کشاورزان باید بدانند در زمان عقد قرارداد چه چیزی را معامله می کنند و چه مفادی را امضا می کنند.

فریبا سلیمان پور کارشناس و مشاور حقوقی

شماره تماس: 09104915236

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ آذر ۹۹ ، ۲۲:۰۳
فریبا سلیمان پور

سوال:

بنده مالک یک زمین 7000 متری هستم یک کشاورزی زمین بنده را تصرف کرده و گندم وجو کاشته است

و من از این کشاورز شکایت تصرف عدوانی کرده ام و میخوام اجرت المثل زمان تصرف را از این کشاورز بگیرم

نحوه محاسبه اجرت المثل چگونه است.

جواب:

شما میتوانید به دادگاه محل وقوع زمین مراجعه نموده و ضمن ارائه سند مالکیت دادخواست تصرف عدوانی و رفع ممانعت از حق علیه ایشان تنظیم نمائید لذا از زمانیکه ایشان زمین را تصرف کرده باشند میتوانید اجرت المثل را مطالبه کنید.

طبق ماده ۳۳۷ قانون مدنی هر گاه کسی بر حسب اذن صریح یا ضمنی از مال غیر استیفای منفعت کند صاحب مال مستحق اجرت‌المثل خواهد بود مگر این که معلوم شود که اذن در انتفاع مجانی بوده است.

 

 اجرت المثل:

به مبلغی که بابت استفاده شخص منتفع از مال، به مالک مال پرداخت می شود، اجرت المثل می گویند. میزان اجرت المثل بسته به شرایط روز و شدت استفاده و نوع مال و تعیین می شود. در صورتی که استفاده کننده از پرداخت اجرت المثل ایام تصرف مال خودداری نماید، مالک می تواند اقدام به ارائه دادخواست مطالبه اجرت المثل ایام تصرف نماید.  اجرت المثل معمولا خارج از قرارداد و توسط قاضی یا کارشناس تعیین می گردد .

 

اجرت المثل اراضی کشاورزی

درآمد متوسط سالیانه هر زمین، به صورت مستقیم بر اجاره بهای آن زمین و در نتیجه اجرت المثل اراضی کشاورزی تأثیر می گذارد. این درآمد به نوع محصول، میزان حاصلخیزی خاک زمین، آب و هوای زمین، تنش های محیطی تهدید کننده زیست بوم، شیوع آفات و بیماری ها در منطقه، موقعیت مکانی زمین زراعی به صورتی که فاصله زمین تا بازارهای هدف و مراکز دریافت خدمات و فاصله تا جاده را مشخص نمایند، شرایط کشت منطقه از لحاظ تک محصولی و چندمحصولی، فرهنگ غالب بر سیستم کشاورزی منطقه و همچنین هزینه های مراحل کاشت و داشت و برداشت محصول و ماشین آلات و تجهیزات استفاده شده در زمین بستگی دارد.

روش های محاسبه اجرت المثل اراضی زراعی

اجرت المثل ایام تصرف زمین های کشاورزی به سه شیوه محاسبه می شود:

بر اساس تمام سال های تصرف و قیمت روز محصول

محاسبه در هر سال بر اساس آخرین قیمت محصول در آن سال

محاسبه اجرت المثل بر اساس میانگین سالیان مورد مطالبه

به طور معمول دادگاه کار شناس را ملزم به تعیین اجرت المثل به روش تفکیک سال های مورد مطالبه با ارزش همان سال می نماید. بدین صورت که اجرت المثل هر سال با آخرین نرخ محصول در همان سال تعیین شود. این امر از یک سو به این دلیل است که مالک در همان سال برای دریافت اجاره بها مراجعه ننموده است و مستأجر محصولی با شرایط همان سال تولید نموده است.

عوامل دخیل در محاسبه اجرت المثل اراضی کشاورزی در ایام تصرف

مدت زمان تصرف: مدت زمانی که زمین زراعی به تصرف در آمده است اغلب توسط قاضی دادگاه مشخص شده و مدتی از زمان صدور حکم خلع ید توسط دادگاه تا آغاز تصرف مالک را در بر می گیرد.

نوع کاربری زمین زراعی: زمین های زراعی از لحاظ حقوقی به سه نوع کاربری آبی، دیم و باغی تقسیم می شوند.

تشخیص محصول غالب منطقه از طریق شناسایی بازار و آمار جهاد کشاورزی تعیین می شود.

عملکرد محصول غالب منطقه به صورت تن در هکتار

ارزش واحدی محصول غالب در منطقه در خلال سال های مورد دعوی مطالبه اجرت المثل

محاسبه ارزش ناخالص تولید از طریق ضرب ارزش واحد محصول در میزان تولید در مساحت زمین مورد دعوا در هر سال

محاسبه ضریب ارزش ناخالص تولید در سالهای مورد مطالبه.

تعیین اجرت المثل زمین کشاورزی در ایام تصرف

از جمله عواملی که بر اجرت المثل زمین کشاورزی تاثیر گذار است متوسط در آمد سالیانه هر زمین و اجاره بهای زمین است. این درآمد سالیانه به برخی عوامل بستگی دارد از جمله:

۱-نوع محصولاتی که از زمین برداشت می‌شود

۲- حاصل‌خیز بودن خاک زمین زراعی

۳-نوع آب و هوا و بارش‌ها

۴- تنش‌های بومی و تهدیدات زیست محیطی

۵- آفات کشاورزی

۶- موقیعیت زمین کشاوزری و حدود فاصله آن با بازارها

۷-فاصله زمین کشاوزری تا جاده‌های ارتباطی

۸- ارتباط با بازارهای مورد نظر و دریافت خدمات

۹- نوع کشت منطقه که تک محصولی یا چند محصولی است

۱۰- نوع سیستم کشاورزی مناطق

۱۱- محاسبه هزینه‌های کاشت و برداشت محصولات کشاورزی

۱۲- هزینه تعمیر و نگهداری تجهیزات و ماشین آلات کشاورزی

روش محاسبه:

تعداد سالهای تصرف ضربدر    مساحت مزرعه ضربدر   میانگین عملکرد سالانه گذشته گندم و جو  ضربدر   میانگین سالانه نرخ تضمینی گندم ( ۲۷۰۰۰ ریال )   ضربدر    %40    =  مساوی است با   اجرت المثل یا اجور معوقه مالک سالهای تصرف

فریبا سلیمان پور کارشناس و مشاورحقوقی

شماره تماس: 09104915236

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ آذر ۹۹ ، ۲۱:۵۹
فریبا سلیمان پور